قضا وقدر

ساخت وبلاگ

به مقتضای خلاقیت وعلم خداوندی قضا وقدر به این مفهوم که دو نسبت داشتن جهان:

  • نسبت به حکم ومشیت خدا یعنی قضا
  • نسبت به خود فی نفسه یعنی قدر

این مفهوم مطابق به آیات ومنابع اسلامی است .

پس متوسل شدن به قضا وقدر برای موجه نشان دادن رکود ومسامحه در حرکات وتلاش زندگانی مادی ومعنوی ،به هیچ وجه منطقی نیست ،زیرا خود زور وبازو وتلاش با اراده وتصمیم در قضای خداوندی تثبیت شده است وپس از تلاش وکوشش دگرگونی در مواد جهان طبیعت ایجاد می شود یا هر حادثه ای که به فعالیت ما در این جهان ایجاد می شود .لذا اگر بنشینیم وکار هارا به قضا وفدر موکول کنیم این مخالف قضا است. تسلیم محض در مقابل پیشگاه خداوندی رکود وتنبلی نیست ،بلکه تسلیم واقعی همان کوشش وتلاشی است که خداوند می فرماید : من خمیر مایه ی تورا در کوشش قرار داده ام «لقد خلقناالانسان فیکبد»( ما انسان را در مکابده (نهایت کوشش)آفریدیم.

موجودیت هردوقلمرو انسان وجهان محصول حکم خداوندی است ،زیرا آن خداست که قوانین این دو قلمرو را خواسته است که با جریان همان قوانین با این وضع تکوینی حرکت کند .واین قضا یعنی خواسته خداوندی است وآنچه در جهان هستی تحقق یافته است قدر است .وچون اختیار وکوشش هم یکی از خواسته های خداونداست در نتیجه قضا وقدر منفی ساختن خود قضا وقدر در بین عوام است . ( بر گرفته از ص 418 جلد 1 تفسیر ونقدوتحلیل مثنوی مولوی،محمد تقی جعفری)

خداوند جلت عظمته مطابق مشیت قاهره اش برای جریان عالم هستی وموجودیت انسانها اقدام کرده است .این جریان وموجودیت ها ، مطابق مشخصات وکیفیتها ئی است که در علم خداوند وجود دارد ومشیّت مطابق این علم قضا ومحصول این مشیت وجریان هستی وموجودیت انسانی قدر نامیده می شود .

بدون شک هیچ یک از افراد انسانی نمی تواند این جریانات وسرنوشت خود را بداند ولی انسان دارای اراده واختیار است به این ترتیب که در قضای خداوندی است که ما انسانها بوسیله نیروهای عضلانی وروانی در این دنیامی توانیم کار کنیم ،این کار نقشی در جریانات جهان هستی ایجاد خواهد کردکه داخل در قدر می باشد .مثلا" وقتی من کوشش می کنم ووسائل مطالعات علمی را فراهم کرده ومراتبی از دانش را فرامی گیرم در نتیجه از آن دانش برای خود واجتماعم اثری ایجاد می کنم ،نقشه هایی است که من ایجاد کرده ام وپس از آنکه من ایجاد مردم داخل در سلسله ی قدر الهی گشته است. به همین جهت است که در عین ایمان به قضا وقدر دخالت انسان را در ایجاد سرنوشت خود که داخل در قدر کلی جهان است کاملا" می پذیریم .

چنانکه از پیامبر اکرم (ص) می پرسند :آیا تمام کارهای تمام شده است ،یعنی مطابق قضا وقدر الهی تمام جریانات حتمی الوقوع بوده هیچ کس دخالتی در قضا وقدر ندارد حضرت پاسخ می دهند: «ما در میان اموری که تمام شده وحتمی گشته ،واموری که خود ایجاد خواهیم کرد قرار گرفته ایم ».

وحاصل این است که تمام شئون زندگانی ما جریانات جهان طبیعت در قدر نقش می بندد وقضای حتمی منهای کارهای اختیاری انسانها سراسر هستی را فراگرفته است.

بنابراین تمام حوادث ورویدادهای خواه ما بتوانیم آنها را به محاسبه در آوریم یا نتوانیم از قدر محسوب می شود وتمام نمودهای جهان هستی وکارهای غیر اختیاری انسان جزء قلمرو قضای الهی می باشد

اگر در روند زندگانی ما خود را به تبهکاری بزنیم خداوند اسباب توفیق مارا سلب می کند وراه پیش پای ما تاریک می گرددونمی توانیم راه راست را برویم یا از مزایای وجودی خود بهره مند شویم واین پدیده در صورتی است که ما فعالیتهای تبهکاری اختیار کرده باشیم .

( بر گرفته از ص 559 جلد 1 تفسیر ونقدوتحلیل مثنوی مولوی،محمد تقی جعفری)

 

مثنوي من...
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 128 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:01