زمانی را در بهار رمضان در برابر باران رحمت الهی گذراندیم و مهمان خدا بودیم و نشانه ها و آیات حق دوباره بیان شد .آیا لحظه و زمان آن نرسیده که دیگر ایمان شناسنامه ای نداشته باشیم و تحول پیدا کنیم و دلهایمان سخت نباشد و قابلیت خود را بدست آورده باشد و آنچه که درمقابل چشمانمان است بی تفاوت نباشیم . دل مرکز شخصیت ماست که باید دائما" گیرنده و تاثیر پذیر در برابر حقایق باشد نگذاریم خاصیت خود را از دست بدهد و حضور قلب داشته باشیم و دلهایمان نسبت به بیداری خداوند خاشع باشد و مارا تغییر دهد . و همانطور که بارانهای بهاری زمین مرده را زنده می کند ، ظرفیت ها و زمینه های وجودی ما نیز با باران رحمت الهی زنده شود.آیا عقل خود را بکار گرفته ایم و خودمان را در این بهار زنده کردیم تا شیوه زندگی را از قران بگیریم و بهاری بمانیم .
آیا وقت آن نرسیده که مانند گذشته نباشیم که خیلی نعمت ها را از دست دادیم و دلهامان انعطاف داشته و نسبت به جامعه بی تفاوت و دنبال دنیا و خارج از نظام خدایی نباشیم
وحالا :
در پایان رمضان با گرمای ایمانت بر این شبستان سرد و بر درختان مرده بتابان ، تا اگر هنوز بهار گرم و حیات بخش به مردمی که در قفس شیطان اسیرند نتابیده ، بتابانی بر خیز ، بر خروش که شهر بی صبرانه مشتاق است
عید فطر بر شما مبارک
مثنوي من...برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 118