دنیا وآخرت

ساخت وبلاگ

هرکه کارد گردد انبارش تهی

لیکش اندر مرزعه باشد بهی

اگر چه با کاشتن دانه انبار تهی گشته دانها ها به زیر خاک می رود ، ولی محصول زیاد تر وعالی تری به دنبال آن است.

ما درجستجوی زندگانی انرژی های زیادی مصرف می کنیم .توانایی های خودرا به هدر می دهیم تا اینکه حواس واجزای جسم مادی ما ضعیف وناتوان می گردند ولی اگر صحیح  توجه کنیم خواهیم دید که : اگر با هشیاری کامل زندگی کنیم وداد وستد هایی که در این زندگی انجام می دهیم مورد توجه ومحاسبه قرار دهیم واین را قبول داشته باشیم که در هرصحنه زندگی در بارگاه خداوند متعال به سر می بریم .ونیر بدانیم هرکاری که می کنیم یا بیان می داریم نیست ونابود نمی شود بلکه در پشت پرده غیب آثار ونتایج آن محفوظ است واین حقیقت را قبول کنیم که با از دست دادن هرقوا وتوانایی وهر موجودیت فعلی که داریم ،آن را مبدّل به یک نمود وموجودیت گرانبها تر می نمائیم . اگر درست توجه کنیم می بینیم این جهان موجودیست روبه نفی ،در حال کون است ولی رو به فساد ، این صورت که ساخته ی همین جهان روبه نفی است در مقابل جهان پشت پرده صفر است . باید در جستجوی معنا باشیم که نفی وفساد بر آن راهی نیست .این جان مرکب از تلخ وشیرین را که به مقتضای تماس وتاثیر با طبیعت بوجود آمده است ، تدریجا" از خود بر کنار نمائیم در مقابل آن جان طبیعی از دست رفته جانی مانند دریای شیرین بدست بیاوریم برای قبول این مطلب به شعور باطنی وشخصیت خود مراجعه کنیم می بینیم هر زمان اندوخته های ما موافق اصول عالی انسانی بود لذت شگفت انگیزی در خود احساس می کنیم واگر مخالف آن اصول بود شرمنده وخجل می شویم .

ابن سینا در اشارت می گوید: «اکنون که در کالبد بدن مستقرگشته ای وعلایق وشواغل مادی بدن تورا بخود جلب نموده است ورسیدن به کمالی را که برای تو ممکن است احساس نکرده واشتیاق به آن را در خود نمی بینی  یا از اینکه در درون تو ضد کمال به وجود آمده است دردی احساس نمی کنی ،باید بدانی که این حالت از خود تست نه از خدا ...وبدان که علائق وشواغل مادی نوعی از انعکاساتی هستند که در هنگام مجاورت نفس انسانی با بدن به نفس ضمیمه می شود ودر او منعکس می گردد .اگر به همین حال باقی بماند در موقع جدائی از بدن این انعکاسات را با خود خواهد داشت .

پس از مفارقت روح از بدن این انعکاسات خواه از پدیده های لذت بار بوده باشد یا دردناک ،اثر خودرا برتو آشکار خواهد ساخت .

امّا اینکه فعلا" این آلام ولذایذ را احساس نمی کنی برای این است که روح تومشغول به اداره وتنظیم جریانات طبیعی بدن می باشد .مانند اینکه هنگامیکه قوای دماغی انسانی به سمت معیّنی متمرکز گردد ،نمی تواند حوادث ورویدادها را مورد توجه قرار دهد ،زیرا که روح به یک سمت جلب شده است »

( بر گرفته از ص 145 جلد2 تفسیر ونقدوتحلیل مثنوی مولوی،محمد تقی جعفری)

مثنوي من...
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 126 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:01