هرکس چیزی می خواهد باید تلاش کند

ساخت وبلاگ

 

پیامبر اکرو(ص) اهل مراقبه بود .دز روزها وشبها ی پیش از بعثت که به غار حرا ء می رفت آنجا چه می دید ؟ چه می شنید ؟ .چه کار می کرد؟ این پرورش تدریجی شخصیت ایشان بود که شکل گرفت وهمین تجربه ها اورا آماده ی پیامبری کرد . این تجربه ها شامل عناصر بسیار بود ویکی از آنها عبارت بود از: « تا خداوند مواجهه کردن ودر وجود او تأمل وتفکر کردن» ، قاعده ا" مقدار زیادی از وقت پیامبر (ص) مشغول مراقبه وتفکربود .پس نباید پیامبران وپیشوایان دین را به صورتی تصور کرد که فقط حالت انفعالی داشتند ودر آنها می ریختند . بلکه این طور نبود آنها فعالانه دنبال کشف یک رشته مسائل می رفتند وچون با تلاش وکوشش می رفتندودر را با قوّت می کوفتند ، در ها به روی آنها باز می شد .

گفت پیغامبر که چون کوبی دری

عاقبت زان در برون آید سری

چون نشینی بر سر کوی کسی

عاقبت بینی تو هم روی کسی

چون ز چاهی می‌کنی هر روز خاک

عاقبت اندر رسی در آب پاک

جمله دانند این اگر تو نگروی

هر چه می‌کاریش روزی بدروی

سنگ بر آهن زدی آتش نجست

این نباشد ور بباشد نادرست

 

کلامی که از طرف پیامبر نقل شده است این است: مَن طَلَبَ شَیئاً و جَدَّ، وَجَدَ و مَن قَرَعَ باباً وَ لَجَّ، وَلَجَ- هر کس دنبال چیزی بگردد، اگر تلاش کند، آن را می‌یابد، 
و هر کس دری را بکوبد و سماجت ورزد، آن در به روی او گشوده می‌شود.

فرمود من طلب کردم وصالش روز وشب یافتم اکنون به حکم من این طلب کاری مبارک جنبشی است این طلب در راه حق مانع کشی است گفت : من اهل طلب وعطش بودم ،در را خیلی کوفتم ونتیجه داد واکنون تجربه خود را به شما منتقل می کنم که پیگیر ومصر وکوبنده باشید .

تنها دستوری که بما داده شده است این است که در را امیدوارانه باید کوبید

تاجر ترسنده طبع شيشه جان

در طلب نه سود دارد نه زيان

بل زيان دارد که محرومست و خوار

نور او يابد که باشد شعله خوار

چونک بر بوکست جمله کارها

کار دين اولي کزين يابي رها

نيست دستوري بدينجا قرع باب

جز اميد الله اعلم بالصواب

این ابیات تجربه مولوی ، مأخوذه از تجربه های پیامبر اکرم (ص) است .پیامبر به این مسائل رسیده بود « مَن قَرَعَ باباً وَ لَجَّ، وَلَجَ»

تاجر ترسنده طبع شيشه جان

آدمی که با ترس واحتیاط پا پیش بگذارد ودل شیر ندارد وارد عزصه کار نمی شود « در طلب نه سود دارد نه زيان» البته نه اینکه نه سود ببرد ونه زیان بلکه زیان می برد ومحروم وخوار است .ولی کسی که شعله بخورد وآتش ببیند به نور می رسد این تجربه های پیامبر است واین تجربه ها به منزله ی یک الگوی تربیتی استفاده می شود « مَن قَرَعَ باباً وَ لَجَّ، وَلَجَ»

ومهمتر از آن پیامبر به یک کشف بزرگ که در زبان دین «وحی» گفته می شود رسید .وآن این بود که انسان ، علی الاصول یک موجود سرکشی است همه ما بالقوه یک فرعون هستیم وحاضریم فرعونی کنیم فرعونیت در نهاد ماست .

زمان حال مواجه کنیم، خودبه خود در قوه و کمون باقی است  

... نفس فرعونی است هان سیرش مکن تا نیارد یاد از آن کفر کهن.

موسی وفرعون در هستی ماست باید آنها را در خویش جست.این قصه موسی وفرعون از پیشینیان نیست .این واقعیت حال ماست که در همه فرعونیت وجود دارد لذا مهمترین شیوه تربیتی این است که این فرعونیت سرکشی نفس را فرو بکوبیم .پیامبر اسلام با تجربه این را یافته بود .آدمی آدم نمی شود مگر آنکه فرعونیت از او رخت بربندد .اینکه پیامبر فرموده است : ذکر خدا کنید وعبادت کنید ویاد مرگ باشید ، همه ی این شیوه هایی است برای فروکوفتن فرعونیت ، این یک تشخیص است .آدم اگر رها شود به دنبال فرعون خود می گردد .دین دائما" در پی معرفی وسائلی است که توی سر فرعون چکش بزند . وآن را برجای خود نشاند وانسان برای آنکه در جایگاه اصلی خود باشد باید یاد خدا کند .ویاد مرگ باشد واین از تعالیمات دینی است .دیگر اینکه دیگران را انسان به حساب آورد .تکبر از مشخصات این است که دیگران را به حساب نیاوریم آنها را نبینیم وحرف آنها را نشنویم وزیر بار نقد آنها نرویم ونقد عقلانی را تحمل نکنیم ..

مهمترین موضع گیری دین در مقابل کسانی است که فکر می کنند خدا هستند ودست طمع در الویت می زنند راه های انسان شدن را بر خود می بندند وپرواز در فضای الویت می کنند وآنجا عمل می کنند .بهمین دلیل بزرگترین رذیلت اخلاقی تکبر است اینکه ما روزه می گییم ونماز می خوانیم ، مهمترین پیامش این است که هربار بخود تلقین کنیم که خدا نیستیم شاید این بدیهی باشد ولی اگر تاریخ را بخوانیم وتحقیق کنیم  ومشکلات اجتماع را بررسی کنیم می بینیم در جهان چه کسانی فجایع ومشکلات را بوجود آوردند همه خدایان زمینی بوده اند وآنچه که باید بدان توجه کنیم همان پیام پیامبران است واین بالاترین مقصد تربیتی است وما باید آدم شویم یعنی قبول کنیم که خدا نیستیم ونخواهیم در زمین خدایی نماییم وزندگی انسانی کنیم .انسانیت هم شروطی وپیام مشخصی داردوآن اینکه قبول کنیم ما خطا می کنیم ودیگران هم ممکن است ما را به خطا ی خود واقف کنند وقبول کنیم که عقل فردی  ضریب خطای آن بیشتر است .واین امور بدیهی را فراموش می کنیم ورسالت ادیان یادآوری به این معنا بوده است که ما روز وشب باید فرعون خود را بکوبیم . ( برگرفته از سخنان دکتر سروش در مدرسه مولانا )

 

مثنوي من...
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 113 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 11:04