عشق به مادیات

ساخت وبلاگ

هرقدم زین آب تازی دورتر

دو دوان سوی سراب با غرر

عین آن عزمت حجاب آن شده

که بتو پیوسته است و آمده

بس کسا عزمی بجائی می کند

از مقامی کان غرض دروی بود

دید لاف و خفته می ناید بکار

جز خیالی نیست دست ازوی بدار

خوابناکی لیک هم بر راه خسب

الله الله    بر   ره    الله   خسب

هر چه در عشق مادیات گام برداریم و بدویم ، همان عشق و تصمیم حجابی به دیدگانمان می زند که نمی توانیم حتی خود آن مادیات را هم صحیحی تر ببینیم . از این خواب و خیال باید دست برداشت واگر هم احساس خواب آلودگی کردیم  در سر راهی بخوابیم که کاروانیان منزلگه الهی از آنجا عبور می کنند.

می گوید ای انسان ، ای تکاپوکننده ی مشتاق و  و دلباخته ی امور مادی که روح انسانی و حتی زندگی حقیقی خودرا فدای بزرگ کردن «خود»نموده ای بدان و حقیقت را بپذیر که هر موفقیتی که در آرمانهای مادی نصیب تو شود وتو را بخودمشغول می دارد ، غیر از سراب نیست .

و آن هدفهایی که دست پیدا می کنید ولذت بخش است سرگرم کننده و موقتی است زیرا  هیچ نقل و باده ای در سفره ی گسترده ی مادیات بدون شرنگ های درونی و بیرونی کام انسان ها رابهره ور نمی سازد  این نکته مهم است که عزم واراده و اشتیاق به امور مادی مانند پدیده های بیرونی نیست که انسان بتواند آنها را مورد بررسی قرار دهد و ارزیابی کند ودر صورتی که نا شایستگی های آن را دریافت کند  دستش بدان آلوده نکند  ابتدا اشتیاق و عزم انسان بر اساس تمایلات عادی طبیعی است که تنها اشیاء بیرونی را به درون آدمی مربوط می سازد  و سپس اندک اندک به صورت قشر سطح روان آدمی در می آید و پرده ی ضخیمی  میان انسان و واقعیات می گردد . دیگر امور مادی هویت و ارزش واقعی خود را خارج از ذات نشان نخواهد داد چون آن پرده ی ضخیم مرز حقیقی ذات درونی و بیرونی را محو نابود  کرده است ودرون وبیرون  ، ذات و خارج از ذات  ، ذهنی و عینی همه مهم درهم  مخلوط می شود واز این آمیزش یک زنگی یک بعدی بوجود می آید که نام آن ار جز زندگی  رنگ پریده و جامد  متحرک  نمی توان معرفی کرد .

بسیار خوب  میخواهید زندگی خواب آلود داشته باشی  بیداری با مزاجتان نمی سازد  و هشیاری را حماقت می دانید !!

بروید خوابگاهی را انتخاب کنید که احتمال بیدار شدنتان باشد . اگر اندکی از حس زندگانی در وجودتان باقی مانده باشد ، وجدان پاکتان شما را به خوابگاهی می کشاند که گذر گاه بیداران و هشیاران است .

بیداران قافله ی انسانها هر راهی را که به سوی هدف اعلای هستی در پیش داشته باشند ، وظیفه ی الهی خود می دانند که بر بالین خواب رفتگان فرود آیند و سر و صورت آنان را نوازش کنندو با خود همراه سازند

خوابناکی لیک هم بر راه خسب

الله   الله   بر  ره  الله    خسب

( برگرفته از جلد10 تفسير ونقد و تحليل مثنوي جلالدين محمد مولوي محمد تقي جعفري- ص 597 )

مثنوي من...
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 140 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 23:00