مثنوي من

ساخت وبلاگ
آدم مومن مجسمه امنیت است برای اینکه همه چیزش امنیت است.آیا همه مومنین توکل دارند؟توکل یعنی کارها را به خدا بسپاروتسلیم او باش وامور را به خدا تفویض کن «توکلت علی حی لذی لایموت »من سپردم کارم را به کسی که هیچ وقت نمی میرد وزنده است افوض الی الله حالا مصیبتی می رسد اگر قبول داشته باشید کار خدا روی حساب است پس نباید ناراحت بود اگر ناراضی باشیم یعنی کار خدا را قبول نداریم علت نارضایتی دلیل این است که مومن نیستیم .مومن واقعی می گوید من وظیفه ام را انجام دادم تمام شد به خدا سپردم نتیجه با خدا است .دو شرط اصلی اول ایمان است ودیگر.1- ایمان به خدا ، ولی ایمانی که توأم با ناراحتی نباشد – 2- توکل است که خیلی سخت است هرناراحتی منیت ووابستگی به دنیا است چون اگر چشم انداز انسان آخرت باشد دنیا را نمی بیند 3- اجتناب از سه چیز است یعنی دوری کردن از گناهانی که منشأ خود خواهی وخود بینی وتنگ نظری دارند( اثم در مقابل برّ وگشادگی است ) ودیگر از کارهای زشت دوری کند 4- همچنین از غضب وعصابانیت دوری کنند وقتی عصبانی شوند ببخشند نیروی خشم در وجود همه است ولی باید کنترل کرد 5- این است که به خدا جواب بدهیم وقتی ما را صدا می کند وقتی خود را پاک کرده باشم جواب می دهم 6-سپس به سمت خدا می رویم وبه او رو می آوریم و7-کارهای اجتماعی را به -صورت شورا اداره می کنند 8-هر چه به آنها روزی دادیم انفاق می کنند (از علم –وقت – مال – آبرو )9-وقتی ستم به آنها شود کمک خواهی می کنند10-جزا وپاداش بدی ، همان اندازه ولی اگر عفو کنی وصلح کنی اجرآن با خداست ظالمین در نظام خدا جایگاهی ندارندبرگرفته از ایات 38 و39 سوره شورا مثنوي من...ادامه مطلب
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 28 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 13:49

در سوره قدر ما آنرا در شب قدر فرستادیم تو چه می دانی لیله القدر چیست لیله القدر از هزار ماه ارزشش بیشتر استفرشتگان و روح در آن شب از هر امری به اذن پروردگارت نازل می شوند در آن شب تا طلوع فجر سلامتی استدر آغاز سوره قدر به پیامبر می فرماید : تو چه میدانی این شب چه شبی است نشان می دهد که این مسئله مثل بحث قیامت و پدیده های شگفت انگیز عبارت ماادراک آمده است و نبایدانتظار فهمیدن داشته باشیم خداوند می فرماید مسئله لیله القدر در حد درک و فهم شما نیست ولی با مدلهای قران باید به درک نزدیک شویم .در آغاز چند سئوال مطرح شده که قدر چیست ؟دومین سئوال اگر قران در شب قدر نازل شده پس چرا 23 سال طول کشیده شده است این دو چگونه حل می شود ؟ چرا شب قدر نه روز قدر؟ چرا ما نمی فهمیم؟ فرشتگان در شب نازل می شوند چرا نازل می شوند؟ فرق روح و فرشته چیست ؟ به اذن پروردگار یعنی چی؟ امر چیست؟ تا طلوع فجر سلامتی است یعنی چیست؟در قران توضیح زیادی نداریم همانطور که ذکر شد پنج سوره اول سوره دخان در باره قدر است . در سوره قدر تنزل ملاکه و الروح ولی در دخان فیها یفرق .. همه چیز ها ی مفید جزءجزء می شوند. لقمه غذا را که در دهان می گذاریم قابل جذب بدن نیست یک پارچه است در دهان با بزاق و خرد کردن دندان ها شروع به شکستن می شوند تا قابل جذب روده شود تنها غذا نیست مسائل علمی هم باید جزءجزء شود تا جذب ذهن شود حقایقی که خداوند به انسان خواهد گفت ، خرده خرده باید جذب شود . شب قدر تغذیه سالیانه بشریت است . در مسئله قدر قران دو معنی دارد ، کمیت و کیفیت روی اندازه است جهان یک هندسه و نظمی عددی دارد نظم شکلی و نظم عملی است .در قران همه چیز روی اندازه است.ان کل شیء به قدر( آفرینش روی مقدار استخلق کل شیء عنده - هر چیزی ن مثنوي من...ادامه مطلب
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1402 ساعت: 16:20

در آیه 31 سوره حج خداوند شرک را تشبیه می کند به کسی که به خدا شرک بورزد ، گویی از آسمان افتاده ، سقوط کرده و پرندگان و لاشخور ها اورا می ربایند یا باد اورا به مکان پست و دور می اندازد . دکتر بهشتی می فرمودند: «کسی که خداپرست و موحد است در مدار بالایی پرواز می کند اگر از آن افق و مدار سقوط کند نزدیکتر به زمین می رسد ، وقتی پائین می آید طعمه ایدئولوژی های زمینی می شود یا در عمق منجلاب فساد می شود » با توجه به این آیات متوجه می شویم اگر کسی این شعائر و اعمالی که نیاز به شعور و آگاهی بیشتر داشته باشد را اهمیت دهد نشانه هایی از پاکیزگی درقلبش پدیدار خواهد شد . قربانی دامها در بیت عتیق در مراسم حج برای انسان منافع زیاد دارد . ودر ادامه خداوند می فرماید : برای هر امتی یک مناسکی وآداب خاصی گذاشتیم . نباید تلاش کرد که همه را یک شکل کنیم تا خدا را به دلیل نعماتی که به ما داده یاد کنند . خدای همه یکی است فقط تسلیم او باید بود و نیروهای دیگر را جایگزین آن نکنیم. وسپس می فرماید : به مخبتین بشارت بده (یعنی آدمهایی که گردنکش نیستند و صاف وخالی و فروتن هستند) آنانی که وقتی یاد خدا با تمام دل خود مطرح میخواهند خود را بالا بکشند واز ارتباط با خدا مشتاق هستند ، صبر می کنند ارتباط خود را با خدا نگه می دارند و هرچه به آنها روزی داده شده بهترین آن را به همه می دهند . البته به آنهایی که قانع هستند و درخواست نمی کنند و هم آنهایی که درخواست می کنند می دهند . گوشت وخون قربانی به خدا نمی رسد ولی تقوا وخودکنترلی ما می رسد در این عمل هدف این است که ما تقوا داشته باشیم . خداوند از مومنین دفاع می کند وناسپاسی در سیستم هستی جایگاهی ندارد . مثنوي من...ادامه مطلب
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 107 تاريخ : چهارشنبه 9 آذر 1401 ساعت: 19:18

...این آیه بازگشت به محور اصلی سوره که قرآن است در آیه 81 اسراء می فرماید :«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا =نازل می کنیم از این قرآن حقیقت خواندنی آنچه که ما از این حقیقت خواندنی چیزی مه شفا ورحمت باشد برای شما فرستادیم.شفا همان چیزی که در فارسی هم بکار می بریم که همان درمان است .همان طور که جسم انسان بیماری دارد ودر آن اختلال بوجود می آید ،روح وروان واخلاق ما هم دچار بیماری می شود.در نهج البلاغه تعبیری حضرت علی (ع) در مورد پیامبر(ص) دارند طبیب دوار به طبه » ایشان طبیب وپزشک بود.پیامبر مثل یک دست فروش دوار بود ومی چرخید وآنچه که می فروخت طبابتش بود.بجای اینکه مردم به سراغ طبیب بروند پیامبر به سراغ آنها می رفت وقرآن را به آنها عرضه می کرد.با انذار وبشارت مردم را طبابت می کرد.این طبابت بیماری های اخلاقی وروانی بودطبابت در نهج البلاغه زیاد آمده همانطور که گفته یک طبابت جسم است ولی طبابت اصلی،طبابت روان انسان است در خطبه 176 نهج البلاغه می گوید:برای هیچ احدی قبل از قرآن بی نیازی نیست .دنبال هرکتابی رفته باشید بی نیازی شما را سیراب نمی کند ،این قرآن است که شما را سیراب می کند .از بیماری هایی که دارید طلب شفا از قرآن کنیدوتوضیح می دهد،قرآن شفای بزرگترین درد هاست،دوای سرطان روان انسان است،دوای بیماری فلبی است. کفرو پوشاندن حقیقت ، نفاق که عدم تطابق ایمان با عمل است .غی ضد رشد است بجای رشد به بی راهه برویم وذلال وگمراه شدن که از طریق قرآن خدا را بخوانید وبا دوست داشتن قرآن بسوی آن هدف گیری کنید.مبادا قرآن را دکان دنیا کنید« مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ» قران هم شفا است وهم رحمت وقتی دل مثنوي من...ادامه مطلب
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 118 تاريخ : يکشنبه 17 مهر 1401 ساعت: 14:28

شما هرکه باشید ودر هرکجا،آنجه را آرزو می کنید،از شادمانی وموفقیت وثروت وتوانگری،تا تندرستی وزیبائی وکاررضایت بخش پیشاپیش در اختیار دارید،فقط بایدخود رادست کم نگیریدوباورتان شود که استحقاق بدست اوردنش را داریدآنگاه به راستی آن را بخواهید ،مشتاق پذیرفتنش باشید.اصل کلی حیات می گویدبرای برآوردن آرزو هایتان باید در دنیای درون به جستجو بپردازید،اگردرپی ثروت هستید انتظار نداشته باشید که توانگری ازدنیای دیگر بناگاه از راه برسد .جهان لبریز از نعمت وثروت وفراوانی است وشمابرحسب اعتقادوانتظارتان از این خوان گسترده بهره می برید.فقط کافی است،به آنچه که در آرزویش هستید اعتقاد داشته باشید وخود را سزاوار آن بدانید . روزی خانمی از من پرسید،چه موانعی بر سرراه شادمانی ونشاط او وجود دارد ؟گفتم: تنها مانع موجود همین اعتقاد شمابه وجود موانع است ،زیرا به محض اینکه فکر کنید موانعی وجود دارد نیاز برای آفریدن موانع در شما پدید می آید وناخودآگاه به جستجویشان خواهید پرداخت،بنابراین برای اینکه به شادمانی دست یابید بایدباور کنید که هیچ مانعی برسر راه شادمانی شما وجود ندارد .علت اینکه جمعیت بسیاری در زندگی درجا می زنند،این نیست که توانائی ومهارت لازم رابرای انجام کاری ندارندبلکه آنان خود را دست کم می گیرندوبرای رسیدن به درجات بالاتر شایسته وبرازنده نمی دانند.مصاحبت وارتباط این افراد تنها با کسانی لذت بخش است که از طبقه اقتصادی خودشان باشد .شما بعنوان عضوی از خانواده ی بزرگ بشری به طور طبیعی خواه در ساحت مادیوخواه در عرصه ی معنوی توانگر هستید.پس خود را همانگونه که میل دارید باشید در آینه دل بنگرید وبه استقبال نعمات وفراوانی های کائنات بروندوبه آن متصل شویدیقینا" هر آنچه برپرده ی خیال مجسم می کنیداز کره ی مری مثنوي من...ادامه مطلب
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 116 تاريخ : پنجشنبه 29 ارديبهشت 1401 ساعت: 12:33

در راه کسب ثروت ومقام هیچ محدودیتی وجود ندارد سهم هریک از ثروت جهانی همان است که خود را سزاوارش می داند.میزان شایستگی وحرمت ونفس او هم ریشه درتربیت وباور هایش دارد.پیشرفت وکامیابی صرفا" ره این نیست که شخص به امکانات وفرصت های متفاوتی دسترسی داشته باشد بلکه آنچه اهمییت دارد مناعت طبع وحس خویشتن دوستی است ،زیرا تنها افرادی از فرصت ها سود می جویندکه خود را شایسته ی احراز آنهابدانندبرای اینکه شنا کردن را بیاموزیدکافی نیست از شخصی بخواهیدقواعد آن را برای تان شرح دهدبلکه باید به استعداد های خود نیز اطمینان داشته باشیدوشنا را کاری سهل وعملی تلقی کنید ،سپس لباس شنا بپوشیدووارد آب شوید ،دست وپا بزنید واحتمالا" کمی آب بخورید .اینک که شنا کردن را آموخته اید نسبت به زمانی که شنا کردن نمی دانستید تفاوتی احساس می کنید این تفاوت در مهارت جسمانی نیست ،بلکه حال باور کرده اید که می توانید شنا کنید ونیروی ذاتی خود را شناخته اید .چنذی پیش خانمی نزد من آمد وگفت: که نمی تواند دوچرخه سواری کند زیرا در دوران کودکی والدینش اجازه ندادندکه سوار دوچرخه شود.به او گفتم بسیار خب راه بیفت برویم گفت کجا برویم ؟گفتم دوچرخه ای در گاراج خانه دارم ومی خواهم با آن به تو دوچرخه سواری بیاموزم ،گفت به همین سادگی،گفتم علت اینکه دوچرخه سواری رانمیدانی آن است که دیگران تورا مجاب کرده اند که نالایق ودست وپا چلفتی هستی ودر نتیچه با دست کم گرفتن خودت قدرت نهفته در وجودت را انکار می کنی.برای آنکه دوچرخه سوری بیاموزی فقط کافی است بر ترسی که از پیش در مغزت برنامه ریزی شده غلبه کنی موانع ذهنی را کنار بزنی واین فکر را از ذهن خود بیرون کنی که دوچرخه سواری کارمشکلی است وتو عرضه ی انجام آن را نداری .آنگاه دست به عمل بزنی وآماده ب مثنوي من...ادامه مطلب
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 155 تاريخ : پنجشنبه 29 ارديبهشت 1401 ساعت: 12:33

بحث وگفتگو و مشاجره بین انسانهازمانی ایجاد می شود که دو طرف به «من» ومنافع شخصی خود می پردازندوقتی اختلاف ومشاجره پیش می آید گذشته های خوب را فراموش می کنند ومنافع خودرا می خواهند تأمین کنندچون کینه وکدورت جانشین خوبی شده است ودوران خوش وخرمی فراموش می شود ومنیت به طور زشت وزننده ای خود را نشان می دهد.درمان چنین خودبینی وخودخواهی هاومنافعی که حاصل می شوداین است که باید از خود بیرون آمد وبه خدا برگشت.در بحث مربوط به طلاق در قرآن سفارش می شود که اگر چیزی به همسر دادید نباید پس بگیریدونشان می دهد در مشاجرات بین دو همسر هم کار به جایی می رسد که انگارهیچ رابطه ی خوشی دربین نبوده است فقط دشمنی جایگزین می شود.درمان آن این است که به خدا برگردیم ودر بین آیات طلاق درآیه 238 سوره بقره خداوند می فرماید:« حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ»منظور این است که ارتباط خود را با خداحفظ نماییدواز دست ندهیددر قرآن حفاظت از نماز خیلی آمده است ولی در زبان فارسی ما بکار نمی بریم و بهم توصیه هم نمی کنیم .در خانه طلا وجواهر خود را درجایی دور از دست رس قرار می دهیم وهر چیز نفیس وگرانقیمت وارزشمند را حفظ می کنیم.در روابط خود نیز همینطور است ممکن است با بعضی دیر به دیر رابطه برقرار کنیم ولی اگر رابطه ای باارزش باشدسعی می کنیم رابطه را حفظ نماییم مخصوصا" با کسانی که به آنها نیازمند هستیم ودوستشان داریم ،سعی می کنیم رابطه را نگه داریم.حالا چه کسی از خداوند نیاز ما به او بیشتر است اگر براساس منافع بخواهیم رابطه برقرار نماییم« أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ»وجود همه انسانها نیازمند به خدااست یا عشق ومحبت خداوند در دل مومن از هر چیزی عظیم تر باشد باید رابطه حفظ باشد واستمرار وپیوندداشته باشد.دراولین ویژیگی مومن مثنوي من...ادامه مطلب
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 138 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 20:59

ديوار بلندي بر كنار جوي آبي قرار داشت ، تشنه ي دردمندي روي آن ديوار نشسته بود . چه تشنه اي ؟ تشنه اي زار و نزار و جوينه ي سيراب شدن ، عاشق آب ، مست آب ، در عين حال بيگانه از آنچه كه در پيرامون او مي گذشت ، او قراري نداشت مضطرب و پريشان بود . مانعي از وصول او به آب جز همان ديوار كه رويش نشسته بود وجود نداشت ، او مانند آن ماهي بود كه از آب كنار بيفتد و چشمانش به آب خيره شود. در همين حال پريشاني و زاري ناگهان خشتي را از ديوار كند و در آب انداخت ، صدائي از آب در گوش او طنين انداز شد ، اين صدا مانند يك گوينده ي شيرين سخن اورا خطاب مي كرد ، چه خطابي ، خطاب محبوب شيرين و نگار دلربا . بانگ روح افزاي آب اورا مانند باده ي خوشگوار مست ساخت . زيبائي و لذت بار بودن صداي آب اورا تحريك كرد و چنان اشتياقي در او بوجود آورد كه تشنه ي دردمند پي در پي خشت ها را مي كند و در آب مي انداخت . آب با آن صداي دلنشين زمزمه ي ديگري داشت ، در آن زمزمه به آن تشنه ي بينوا مي گفت: مقصودت از انداختن خشت در من چيست ؟ توكه به من نمي رسي ، صداي من هم كه تو را سيراب نمي كند اين چه تقلا و كوشش بيهوده است ؟! تشنه جواب مي دهد : اي آب عزيز ، در اين خشت اندازي دو نتيجه و فايده وجود دارد : فايده اول – شنيدن صداي هاي دلنشين تست كه براي تشنگان همچون ابري متراكم از قطرات باران است . بانگ تو مانند بانگ اسرافيل در مقدمه ي رستاخيز است كه مرده ها را حيات مي بخشد و ....فايده دوم – اين است كه هرچه از خشت ها مي كنم و به آب مي اندازم به آب نزديك تر مي شوم زيرا هر چه از خشت هاي ديوار كم مي شود راه من به مقصود نزديك تر مي گردد . آري پستي اين ديوار وسيله ي نزديكي من به آب و جدا شدن خشت ها از ديوار موجب وصال من خواهد شد .كندن خشت ها خ مثنوي من...ادامه مطلب
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 146 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 20:59

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ1-وَالْعَصْرِ-2-إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ-3- إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ-= قسم به عمری مثنوي من...ادامه مطلب
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 155 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 7:48

هرقدم زین آب تازی دورتردو دوان سوی سراب با غررعین آن عزمت حجاب آن شدهکه بتو پیوسته است و آمدهبس کسا عزمی بجائی می کنداز مقامی کان غرض دروی بوددید لاف و خفته می ناید بکارجز خیالی نیست دست ازوی بدارخواب مثنوي من...ادامه مطلب
ما را در سایت مثنوي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iba92mehre بازدید : 136 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 23:00